معنی فارسی lexicologist
C2شخصی که به مطالعه و تحلیل کلمات و دیکشنریها میپردازد.
A person who studies the structure, meaning, and use of words.
- NOUN
example
معنی(example):
یک لغتشناس معانی کلمات را تحلیل و سازماندهی میکند.
مثال:
A lexicologist analyzes and organizes word meanings.
معنی(example):
لغتشناس یک کتاب جدید در مورد استفاده از زبان منتشر کرد.
مثال:
The lexicologist published a new book about language use.
معنی فارسی کلمه lexicologist
:
شخصی که به مطالعه و تحلیل کلمات و دیکشنریها میپردازد.