معنی فارسی lexicostatistic
B2آمار زبانشناسی، استفاده از دادههای لغوی برای تحلیل و مقایسه زبانها.
Relating to the statistical comparison of languages based on their vocabulary.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای زبانشناسی آماری به زبانشناسان کمک میکند تا روابط زبانها را درک کنند.
مثال:
Lexicostatistic methods help linguists understand language relationships.
معنی(example):
این روش از دادههای زبانشناسی آماری برای مقایسه زبانها استفاده میکند.
مثال:
This approach uses lexicostatistic data to compare languages.
معنی فارسی کلمه lexicostatistic
:
آمار زبانشناسی، استفاده از دادههای لغوی برای تحلیل و مقایسه زبانها.