معنی فارسی libational
B2لیبیاتی، مرتبط با عمل لیبیات و ابراز احترام یا تقدیم به یک موجود مقدس.
Relating to or involving the act of libation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عملکردهای لیبیاتی در مذاهب مختلف متفاوت بود.
مثال:
The libational practices varied across different religions.
معنی(example):
او آداب لیبیاتی فرهنگهای باستانی را مطالعه کرد.
مثال:
He studied the libational customs of ancient cultures.
معنی فارسی کلمه libational
:
لیبیاتی، مرتبط با عمل لیبیات و ابراز احترام یا تقدیم به یک موجود مقدس.