معنی فارسی libationer
B1لیبیاتی، کسی که عمل لیبیات را انجام میدهد.
One who performs a libation.
- NOUN
example
معنی(example):
لیبیاتی یک نوشیدنی به ارواح تقدیم کرد.
مثال:
The libationer offered a drink to the spirits.
معنی(example):
او به عنوان یک لیبیاتی ماهر، آداب و رسوم مناسب را میشناخت.
مثال:
As a skilled libationer, he knew the proper rituals.
معنی فارسی کلمه libationer
:
لیبیاتی، کسی که عمل لیبیات را انجام میدهد.