معنی فارسی libationary

B2

لیبیاتی، مربوط به مراسم یا آداب و رسوم تجلیل و تقدیم.

Pertaining to or characterized by libation.

example
معنی(example):

مراسم لیبیات چندین ساعت به طول انجامید.

مثال:

The libationary ceremony lasted for several hours.

معنی(example):

آنها در یک آیین لیبیاتی در معبد شرکت کردند.

مثال:

They attended a libationary ritual at the temple.

معنی فارسی کلمه libationary

: معنی libationary به فارسی

لیبیاتی، مربوط به مراسم یا آداب و رسوم تجلیل و تقدیم.