معنی فارسی liberticidal
C1عملی یا سیاستی که موجب سرکوب آزادیها یا حقوق انسانی میشود.
Relating to actions or policies that suppress freedom or rights.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای لیبرتیسیدال توسط گروههای حقوق بشر مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The liberticidal policies were criticized by human rights groups.
معنی(example):
بسیاری، سرکوب آزادیها را بهعنوان اقداماتی لیبرتیسیدال مینگرند.
مثال:
Many view oppressing freedoms as liberticidal actions.
معنی فارسی کلمه liberticidal
:
عملی یا سیاستی که موجب سرکوب آزادیها یا حقوق انسانی میشود.