معنی فارسی libertyless

B1

بدون آزادی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد از داشتن حق انتخاب و آزادی عمل محروم هستند.

Lacking freedom; not possessing liberty.

example
معنی(example):

قانون احساس آزادی را از مردم گرفت.

مثال:

The law made the people feel libertyless.

معنی(example):

در یک جامعه بدون آزادی، افراد نمی‌توانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند.

مثال:

In a libertyless society, individuals cannot express their views freely.

معنی فارسی کلمه libertyless

: معنی libertyless به فارسی

بدون آزادی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد از داشتن حق انتخاب و آزادی عمل محروم هستند.