معنی فارسی libertinism

C2

مجموعه‌ای از افکار یا رفتارهایی که بر آزادی انتخاب و لذت‌جویی تأکید دارند.

A philosophical or moral system advocating for unrestricted individual freedoms, particularly in matters of sexual conduct.

example
معنی(example):

زندگی بی‌قید او دوستان محافظه‌کارش را شگفت‌زده کرد.

مثال:

His libertinism shocked his conservative friends.

معنی(example):

زندگی بی‌قید اغلب با ارزش‌های اخلاقی سنتی به چالش کشیده می‌شود.

مثال:

Libertinism often challenges traditional moral values.

معنی فارسی کلمه libertinism

: معنی libertinism به فارسی

مجموعه‌ای از افکار یا رفتارهایی که بر آزادی انتخاب و لذت‌جویی تأکید دارند.