معنی فارسی licentiously

C1

به طرز بی‌شرمانه یا بی‌قید و شرط، به ویژه در رفتارهای اجتماعی.

In a manner that is unrestrained by social norms; improperly indulgent.

example
معنی(example):

او در مهمانی به طرز بی‌شرمانه‌ای رفتار کرد و به هنجارهای اجتماعی توجهی نکرد.

مثال:

He behaved licentiously at the party, ignoring social norms.

معنی(example):

هنرمند به طرز بی‌شرمانه‌ای زندگی می‌کرد و اغلب از قوانین بی‌توجهی می‌کرد.

مثال:

The artist lived licentiously, often disregarding rules.

معنی فارسی کلمه licentiously

: معنی licentiously به فارسی

به طرز بی‌شرمانه یا بی‌قید و شرط، به ویژه در رفتارهای اجتماعی.