معنی فارسی licentiousness

C2

بی‌قیدی، آزادگی، و بی‌توجهی به قواعد و هنجارهای اجتماعی.

Lack of legal or moral restraint; promiscuity or disregard for societal norms.

example
معنی(example):

رمان بی‌قیدی طبقه نخبه را به تصویر می‌کشد.

مثال:

The novel depicts the licentiousness of the elite.

معنی(example):

بی‌شرمی در بین جمعیت منجر به هرج و مرج شد.

مثال:

Licentiousness among the crowd led to chaos.

معنی فارسی کلمه licentiousness

: معنی licentiousness به فارسی

بی‌قیدی، آزادگی، و بی‌توجهی به قواعد و هنجارهای اجتماعی.