معنی فارسی licitly

B2

به‌طور قانونی، به معنای اینکه عملی طبق قوانین و مقررات انجام شده باشد.

In a manner that is lawful and permitted by law.

example
معنی(example):

او بودجه را به‌طور قانونی از طریق یک کمک‌هزینه دریافت کرد.

مثال:

He received the funds licitly through a grant.

معنی(example):

محصول به‌طور قانونی در بازار آزاد فروخته شد.

مثال:

The product was sold licitly in the open market.

معنی فارسی کلمه licitly

: معنی licitly به فارسی

به‌طور قانونی، به معنای اینکه عملی طبق قوانین و مقررات انجام شده باشد.