معنی فارسی lifehood
B1دوران یا وضعیت زندگی با تأکید بر تجربیات و احساسات آن.
The state or condition of living, emphasizing experience and emotions.
- NOUN
example
معنی(example):
در دوران زندگیاش، او به کشورهای زیادی سفر کرد.
مثال:
In her lifehood, she traveled to many countries.
معنی(example):
مفهوم زندگی شامل عشق، خانواده و رشد شخصی است.
مثال:
The concept of lifehood includes love, family, and personal growth.
معنی فارسی کلمه lifehood
:
دوران یا وضعیت زندگی با تأکید بر تجربیات و احساسات آن.