معنی فارسی limbie
B1به معنای طراحی نرم و ظریف، معمولاً در مورد مبلمان یا اشیاء.
Characterized by a soft, delicate, and appealing design.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی لمبی صندلی آن را راحت میکند.
مثال:
The limbie design of the chair makes it comfortable.
معنی(example):
او مبلمان لمبی را به خاطر زیباییاش ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers limbie furniture for its aesthetic appeal.
معنی فارسی کلمه limbie
:
به معنای طراحی نرم و ظریف، معمولاً در مورد مبلمان یا اشیاء.