معنی فارسی limitedness

B1

محدود بودن، حالت یا شرایطی که در آن تعداد یا مقدار چیزی کم و محدود است.

The state of being limited in quantity or scope.

example
معنی(example):

محدود بودن منابع می‌تواند بر موفقیت پروژه تأثیر بگذارد.

مثال:

The limitedness of resources can affect the project's success.

معنی(example):

او از محدود بودن انتخاب‌های موجود برای خود ناامید بود.

مثال:

She was frustrated by the limitedness of choices available to her.

معنی فارسی کلمه limitedness

: معنی limitedness به فارسی

محدود بودن، حالت یا شرایطی که در آن تعداد یا مقدار چیزی کم و محدود است.