معنی فارسی limpnesses
B1نرمی، حالت یا ویژگی لَنگ بودن یا افتادگی که به طور کلی به عدم حمایت یا استحکام اشاره دارد.
The quality or state of being limp; lacking firmness or structure.
- NOUN
example
معنی(example):
نرمی در پارچه کار را دشوار میکرد.
مثال:
The limpnesses in the fabric made it difficult to work with.
معنی(example):
او نرمی برگهای گیاه را به خاطر کمبود آب مشاهده کرد.
مثال:
He noticed the limpnesses of the plant leaves due to lack of water.
معنی فارسی کلمه limpnesses
:
نرمی، حالت یا ویژگی لَنگ بودن یا افتادگی که به طور کلی به عدم حمایت یا استحکام اشاره دارد.