معنی فارسی limsy
B1ضعیف، ناپایدار یا غیرقابل اعتماد، معمولاً در مورد چیزهایی که به راحتی میشکنند.
Weak, unstable, or unreliable; often referring to things that are easily broken.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پل نازک در باد تکان میخورد.
مثال:
The limsy bridge swayed in the wind.
معنی(example):
بهانه ضعیف او هیچکس را قانع نکرد.
مثال:
His limsy excuse did not convince anyone.
معنی فارسی کلمه limsy
:
ضعیف، ناپایدار یا غیرقابل اعتماد، معمولاً در مورد چیزهایی که به راحتی میشکنند.