معنی فارسی linebred
B1خطی، به حیواناتی یا گیاهانی اطلاق میشود که از یک خط ژنتیکی خاص پرورش یافتهاند.
Bred from a specific genetic line or lineage.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کشاورز تکنیکهای خطی را برای بهبود کیفیت محصولات انجام داد.
مثال:
The farmer practiced linebred techniques to enhance crop quality.
معنی(example):
حیوانات خطی از خطوط ژنتیکی خاصی تولد مییابند.
مثال:
Linebred animals are bred from specific genetic lines.
معنی فارسی کلمه linebred
:
خطی، به حیواناتی یا گیاهانی اطلاق میشود که از یک خط ژنتیکی خاص پرورش یافتهاند.