معنی فارسی lineature

B2

خط‌نگاری، شیوه‌ای از طراحی که در آن از خطوط استفاده می‌شود.

A manner of drawing that emphasizes the use of lines.

example
معنی(example):

خط‌نگاری هنرمند پیچیده و زیبا بود.

مثال:

The artist's lineature was intricate and elegant.

معنی(example):

خط‌نگاری به سبک نقاشی با خطوط اشاره دارد.

مثال:

Lineature refers to the style of drawing with lines.

معنی فارسی کلمه lineature

: معنی lineature به فارسی

خط‌نگاری، شیوه‌ای از طراحی که در آن از خطوط استفاده می‌شود.