معنی فارسی listerize

B1

فهرست کردن، ترتیب دادن یا ذکر کردن موارد در قالب یک لیست.

To organize or arrange items in the form of a list.

example
معنی(example):

قبل از جلسه، باید افکارم را فهرست کنم.

مثال:

I need to listerize my thoughts before the meeting.

معنی(example):

برای وضوح، مفید است که ایده‌ها را فهرست کنیم.

مثال:

It's helpful to listerize ideas for clarity.

معنی فارسی کلمه listerize

: معنی listerize به فارسی

فهرست کردن، ترتیب دادن یا ذکر کردن موارد در قالب یک لیست.