معنی فارسی listred

B1

به نام فهرست و مرتب‌سازی، معمولاً در زمینه‌هایی مانند مدیریت پروژه.

Referring to a format or method involving lists, commonly used in areas like project management.

example
معنی(example):

کاغذ فهرستی به سازماندهی وظایف پروژه کمک کرد.

مثال:

The listred paper helped organize the project tasks.

معنی(example):

استفاده از قالب‌های فهرستی در مدیریت پروژه رایج است.

مثال:

Using listred formats is common in project management.

معنی فارسی کلمه listred

: معنی listred به فارسی

به نام فهرست و مرتب‌سازی، معمولاً در زمینه‌هایی مانند مدیریت پروژه.