معنی فارسی liturgically
B2به طور ليتورژيکی، روشی از رفتار یا عمل که مطابق با آئینهای مذهبی است.
In a manner relating to public worship or religious rites.
- ADVERB
example
معنی(example):
موسیقی در طول مراسم به صورت ليتورژیکی اجرا شد.
مثال:
The music was performed liturgically during the service.
معنی(example):
کشیشان به صورت ليتورژیکی عمل کردند تا تجربه عبادی را بهبود بخشند.
مثال:
The priests acted liturgically to enhance the worship experience.
معنی فارسی کلمه liturgically
:
به طور ليتورژيکی، روشی از رفتار یا عمل که مطابق با آئینهای مذهبی است.