معنی فارسی livelily
B1به طرز زنده، به معنای داشتن روحیه شاداب و فعال در زندگی و انجام فعالیتها به طریقی پر انرژی و شاداب است.
In a lively, spirited manner, especially in actions or behavior.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مهمانی به طرز زندهای رقصید و همه را جذب کرد.
مثال:
She danced livelily at the party, charming everyone.
معنی(example):
زندگی به طرز زنده میتواند شادی کلی شما را بهبود بخشد.
مثال:
Living livelily can improve your overall happiness.
معنی فارسی کلمه livelily
:
به طرز زنده، به معنای داشتن روحیه شاداب و فعال در زندگی و انجام فعالیتها به طریقی پر انرژی و شاداب است.