معنی فارسی localled
B1محلیسازی شده، محتوایی که به شیوهای مناسب برای یک منطقه خاص تنظیم شده است.
Adapted or adjusted for local relevance or understanding.
- VERB
example
معنی(example):
ارزیابی برای نیازهای جامعه محلی انجام شد.
مثال:
The event was localled to fit the community's needs.
معنی(example):
او همیشه پروژههایش را برای جلب بهتر مخاطب محلیسازی میکند.
مثال:
She always localled her projects to engage the audience better.
معنی فارسی کلمه localled
:
محلیسازی شده، محتوایی که به شیوهای مناسب برای یک منطقه خاص تنظیم شده است.