معنی فارسی lovership

B2

عشقی که بین دو نفر وجود دارد و ماهیت عاطفی و عاشقانه دارد.

A romantic relationship characterized by love and affection.

example
معنی(example):

عشق آنها در هر حرکتی مشهود بود.

مثال:

Their lovership was evident in every gesture.

معنی(example):

رمان پیچیدگی‌های عشق آنها را بررسی کرد.

مثال:

The novel explored the complexities of their lovership.

معنی فارسی کلمه lovership

: معنی lovership به فارسی

عشقی که بین دو نفر وجود دارد و ماهیت عاطفی و عاشقانه دارد.