معنی فارسی lovery
B1عاشقانه به معنی چیزهایی است که محبت و عشق را نمایان میکند.
Characteristic of having or showing love; affectionate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او لبخند عاشقانهای داشت که اتاق را روشن کرد.
مثال:
She had a lovery smile that lit up the room.
معنی(example):
مناظر عاشقانه hiking را ارزشمند کرد.
مثال:
The lovery scenery made the hike worthwhile.
معنی فارسی کلمه lovery
:
عاشقانه به معنی چیزهایی است که محبت و عشق را نمایان میکند.