معنی فارسی lubberland

B2

Lubberland، نام مکانی که به زیبایی‌های طبیعی‌اش مشهور است.

A proper noun referring to a location known for its natural beauty.

example
معنی(example):

Lubberland به خاطر چشم‌اندازهای زیبایش شناخته شده است.

مثال:

Lubberland is known for its beautiful landscapes.

معنی(example):

بسیاری از گردشگران هر ساله به Lubberland سفر می‌کنند.

مثال:

Many tourists visit Lubberland every year.

معنی فارسی کلمه lubberland

: معنی lubberland به فارسی

Lubberland، نام مکانی که به زیبایی‌های طبیعی‌اش مشهور است.