معنی فارسی lubberliness

B1

حالتی که شامل ناپختگی یا دست و پا چلفتی بودن است.

The quality of being clumsy or awkward.

example
معنی(example):

حرکت ناپخته او زمانی که بر روی پاهای خود لنگ لنگان می‌رفت، واضح بود.

مثال:

His lubberliness was evident as he stumbled over his own feet.

معنی(example):

با وجود ناپختگی‌اش، او بسیار جذاب بود.

مثال:

Despite his lubberliness, he was quite charming.

معنی فارسی کلمه lubberliness

: معنی lubberliness به فارسی

حالتی که شامل ناپختگی یا دست و پا چلفتی بودن است.