معنی فارسی lubberlike
B1به معنای غیرمتحرک و ناپخته، معمولاً در وصف نحوه حرکت یا رفتار شخصی استفاده میشود.
Clumsy or awkward in movement, resembling a lubber.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به صورتی لنگ لنگان و احمقانه از میان بوتههای متراکم عبور کرد.
مثال:
He moved in a lubberlike manner through the dense brush.
معنی(example):
حرکات احمقانه تولهسگ باعث شد همه بخندند.
مثال:
The puppy's lubberlike antics made everyone laugh.
معنی فارسی کلمه lubberlike
:
به معنای غیرمتحرک و ناپخته، معمولاً در وصف نحوه حرکت یا رفتار شخصی استفاده میشود.