معنی فارسی lustering

B2

عمل جلا دادن و درخشان کردن اشیاء.

The act or process of imparting luster.

example
معنی(example):

فرآیند درخشان‌سازی برای جواهرات باکیفیت حیاتی است.

مثال:

The lustering process is critical for quality jewelry.

معنی(example):

او از درخشان‌سازی فلز قبل از ساخت لذت می‌برد.

مثال:

She enjoyed the lustering of the metal before crafting.

معنی فارسی کلمه lustering

: معنی lustering به فارسی

عمل جلا دادن و درخشان کردن اشیاء.