معنی فارسی maddle

B1

احساس سردرگمی و گیجی به دلیل فشار یا خستگی.

A state of confusion or muddled thoughts

example
معنی(example):

بعد از یک روز طولانی، او به خاطر خستگی احساس مادل کرد.

مثال:

After a long day, she felt maddle due to exhaustion.

معنی(example):

افکار او به خاطر استرس مادل بود.

مثال:

His thoughts were maddle because of stress.

معنی فارسی کلمه maddle

: معنی maddle به فارسی

احساس سردرگمی و گیجی به دلیل فشار یا خستگی.