معنی فارسی magniloquy
C1استفاده از زبان بزرگمنشانه یا ادبیات پر طمطراق در صحبت یا نوشتن.
The use of pompous or grand language; lofty speech.
- NOUN
example
معنی(example):
بزرگواری نویسنده در سبک نوشتن او مشهود بود.
مثال:
The author’s magniloquy was evident in his writing style.
معنی(example):
بزرگگویی او معمولاً سخنرانیهایش را دشوارتر برای فهمیدن میکرد.
مثال:
His magniloquy often made his speeches difficult to understand.
معنی فارسی کلمه magniloquy
:
استفاده از زبان بزرگمنشانه یا ادبیات پر طمطراق در صحبت یا نوشتن.