معنی فارسی magnipotence
C2قدرت عظیم یا توانمندی فوقالعاده.
Great power or authority.
- NOUN
example
معنی(example):
قدرت عظیم شاه در حکومت او مشهود بود.
مثال:
The magnipotence of the king was evident in his rule.
معنی(example):
قدرت عظیم او در سازمان این امکان را به او داد که تغییرات قابل توجهی را اعمال کند.
مثال:
Her magnipotence in the organization allowed her to implement significant changes.
معنی فارسی کلمه magnipotence
:
قدرت عظیم یا توانمندی فوقالعاده.