معنی فارسی maintainableness
B2قابلیت نگهداری به معنای سطحی از سهولت در نگهداری و مدیریت است.
The quality of being maintainable; ease of maintenance.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت نگهداری پروژه ارزیابی شد.
مثال:
The maintainableness of the project was evaluated.
معنی(example):
آنها بر جنبه قابلیت نگهداری در مرحله طراحی تمرکز کردند.
مثال:
They focused on the maintainableness aspect during the design phase.
معنی فارسی کلمه maintainableness
:
قابلیت نگهداری به معنای سطحی از سهولت در نگهداری و مدیریت است.