معنی فارسی make a production of
B2به معنای بزرگ کردن یا نمایشی کردن موضوعی به شکل غیرضروری.
To exaggerate or create a fuss over something.
- IDIOM
example
معنی(example):
او برای جشن تولدش یک نمایش درست کرد.
مثال:
She made a production of her birthday party.
معنی(example):
کارهای ساده را بزرگ نکنید.
مثال:
Don’t make a production of simple tasks.
معنی فارسی کلمه make a production of
:
به معنای بزرگ کردن یا نمایشی کردن موضوعی به شکل غیرضروری.