معنی فارسی make someone's flesh crawl
B1به معنی حس ناخوشایند یا ترسناکی که باعث لرزش یا احساس ناراحتی در فرد میشود.
To cause someone to feel a sense of disgust or fear.
- IDIOM
example
معنی(example):
داستان ترسناک پوست مرا به لرزه انداخت.
مثال:
The creepy story made my flesh crawl.
معنی(example):
تماشای فیلم ترسناک موجب شد پوست او به لرزه بیفتد.
مثال:
Watching the scary movie made her flesh crawl.
معنی فارسی کلمه make someone's flesh crawl
:به معنی حس ناخوشایند یا ترسناکی که باعث لرزش یا احساس ناراحتی در فرد میشود.