معنی فارسی malcontentedly

B1

به‌طرزی نارضایتی و ناخشنود بیان کردن یا رفتار کردن.

In a dissatisfied or unhappy manner.

example
معنی(example):

او به‌طور نارضایتی درباره تغییرات در مدیریت صحبت کرد.

مثال:

She spoke malcontentedly about the changes in management.

معنی(example):

او به‌طور نارضایتی از بازار عبور کرد و از قیمت‌ها شکایت می‌کرد.

مثال:

He walked malcontentedly through the market, grumbling about the prices.

معنی فارسی کلمه malcontentedly

: معنی malcontentedly به فارسی

به‌طرزی نارضایتی و ناخشنود بیان کردن یا رفتار کردن.