معنی فارسی mammocks
B1حیواناتی که در گروه یا در محل خاصی زندگی میکنند.
Such animals that live in groups or particular habitats.
- NOUN
example
معنی(example):
جنگل پر از مموکها بود که خانههای خود را میساختند.
مثال:
The forest was filled with mammocks making their homes.
معنی(example):
مموکها به خاطر لانههای منحصر به فردشان شناخته میشوند.
مثال:
Mammocks are known for their unique nests.
معنی فارسی کلمه mammocks
:
حیواناتی که در گروه یا در محل خاصی زندگی میکنند.