معنی فارسی mammogen
B1هر مولکول یا عاملی که در رشد و توسعه موثر باشد.
Any molecule or factor that influences growth and development.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمندان مموژن مسئول رشد را شناسایی کردند.
مثال:
The scientists identified the mammogen responsible for growth.
معنی(example):
مموژن نقش کلیدی در توسعه حیوانات ایفا میکند.
مثال:
Mammogen plays a key role in animal development.
معنی فارسی کلمه mammogen
:
هر مولکول یا عاملی که در رشد و توسعه موثر باشد.