معنی فارسی mandant

B2

شخصی که به دیگران برای انجام کار یا وظیفه‌ای خاص، اعتبار و نمایندگی می‌دهد.

A person who gives authority to another to act on their behalf, typically in legal or contractual contexts.

example
معنی(example):

ماندانت در این پرونده یک هنرمند مشهور بود.

مثال:

The mandant in the case was a well-known artist.

معنی(example):

به عنوان ماندانت، او نیازهای خاصی برای قرارداد داشت.

مثال:

As a mandant, he had specific requirements for the contract.

معنی فارسی کلمه mandant

: معنی mandant به فارسی

شخصی که به دیگران برای انجام کار یا وظیفه‌ای خاص، اعتبار و نمایندگی می‌دهد.