معنی فارسی manifolding

B1

ترکیب یا انشعاب کردن، به خصوص در مورد ساختارهای پیچیده یا چندگانه.

A pattern or structure that branches out in multiple directions.

example
معنی(example):

درختان یک انشعاب چندگانه از شاخه‌ها را در بالای سر تشکیل دادند.

مثال:

The trees formed a manifolding of branches overhead.

معنی(example):

طرح شامل یک الگوی چندگانه بود که هنرمندان را مجذوب کرد.

مثال:

The design featured a manifolding pattern that fascinated the artists.

معنی فارسی کلمه manifolding

: معنی manifolding به فارسی

ترکیب یا انشعاب کردن، به خصوص در مورد ساختارهای پیچیده یا چندگانه.