معنی فارسی manifoldly
B1به شیوهای چندگانه، بهوضوح و در ابعاد مختلف.
In a manner that is diverse or varied; in multiple ways.
- ADVERB
example
معنی(example):
مسائل بهطور چندگانه در جامعه به هم مرتبط هستند.
مثال:
The issues are manifoldly interconnected in the community.
معنی(example):
او افکار خود را بهطور چندگانه از طریق رسانههای مختلف بیان کرد.
مثال:
She manifoldly expressed her thoughts through various media.
معنی فارسی کلمه manifoldly
:
به شیوهای چندگانه، بهوضوح و در ابعاد مختلف.