معنی فارسی manipulatory
B1مرتبط با دستکاری، به ویژه به شیوهای که ممکن است بر روی دیگران تأثیر منفی بگذارد.
Relating to or characterized by manipulation, especially in a deceptive way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تکتیکهای دستکاری که او استفاده کرد، غیر اخلاقی بودند.
مثال:
The manipulatory tactics he used were unethical.
معنی(example):
رفتارهای دستکاری میتوانند به روابط آسیب برسانند.
مثال:
Manipulatory behaviors can harm relationships.
معنی فارسی کلمه manipulatory
:
مرتبط با دستکاری، به ویژه به شیوهای که ممکن است بر روی دیگران تأثیر منفی بگذارد.