معنی فارسی manipulatively

B1

به طور دستکاری، به شیوه‌ای که به نفع خود از رفتار یا احساسات دیگران استفاده شود.

In a manner that involves manipulation or control over someone or something.

example
معنی(example):

او به طور دستکاری صحبت کرد تا آنچه را می‌خواست به دست آورد.

مثال:

He spoke manipulatively to get what he wanted.

معنی(example):

او به طور دستکاری مذاکرات را مدیریت کرد تا توافق را به دست آورد.

مثال:

She handled the negotiations manipulatively to secure the deal.

معنی فارسی کلمه manipulatively

: معنی manipulatively به فارسی

به طور دستکاری، به شیوه‌ای که به نفع خود از رفتار یا احساسات دیگران استفاده شود.