معنی فارسی manipulational

B1

مرتبط با دستکاری یا تأثیر بر چیزی به روش خاص.

Relating to or characterized by manipulation.

example
معنی(example):

استراتژی‌های دستکاری که هنرمند استفاده کرد، قابل توجه بود.

مثال:

The manipulational strategies used by the artist were impressive.

معنی(example):

او تکنیک‌های دستکاری را در کلاس روان‌شناسی خود مطالعه کرد.

مثال:

She studied manipulational techniques in her psychology class.

معنی فارسی کلمه manipulational

: معنی manipulational به فارسی

مرتبط با دستکاری یا تأثیر بر چیزی به روش خاص.