معنی فارسی manuevered
B1عمل حرکت دادن یا هدایت کردن چیزی به صورت دقیق.
Moved or directed skillfully.
- VERB
example
معنی(example):
ورزشکار به دور موانع حرکت کرد.
مثال:
The athlete maneuvered around the obstacles.
معنی(example):
او سگ را در میان جمعیت هدایت کرد.
مثال:
She maneuvered the dog through the crowd.
معنی فارسی کلمه manuevered
:
عمل حرکت دادن یا هدایت کردن چیزی به صورت دقیق.