معنی فارسی marigraph

B1

وسیله‌ای برای ثبت و نشان دادن تغییرات سطح آب دریا.

An instrument that records the variations in sea level.

example
معنی(example):

ماریاگراف الگوهای جزر و مد در منطقه را ثبت می‌کند.

مثال:

The marigraph records the tide patterns in the area.

معنی(example):

استفاده از ماریاگراف به درک دینامیک‌های ساحلی کمک می‌کند.

مثال:

Using a marigraph helps in understanding coastal dynamics.

معنی فارسی کلمه marigraph

: معنی marigraph به فارسی

وسیله‌ای برای ثبت و نشان دادن تغییرات سطح آب دریا.