معنی فارسی mazinesses
B1پیچیدگی یا حالت کوهستانی، به طور خاص در مورد مو یا اشیاء دیگر که دارای الگوها یا حالتهای پیچیده هستند.
The state or quality of being maze-like; complexity or intricacy.
- NOUN
example
معنی(example):
پرزهای موی او باعث شد که مانند یک یال وحشی به نظر برسد.
مثال:
The mazinesses of her hair made it look like a wild mane.
معنی(example):
پیچشها در طراحی، جالبی خاصی به آن اضافه کرد.
مثال:
The mazinesses in the design added a unique flair.
معنی فارسی کلمه mazinesses
:
پیچیدگی یا حالت کوهستانی، به طور خاص در مورد مو یا اشیاء دیگر که دارای الگوها یا حالتهای پیچیده هستند.