معنی فارسی melioratively

B2

به طور بهبودگرانه، به گونه‌ای که باعث بهبود یا اصلاح شود.

In a manner that aims to improve or benefit.

example
معنی(example):

این برنامه به طور بهبودگرانه بر افزایش مشارکت جامعه تمرکز دارد.

مثال:

The program focuses melioratively on enhancing community engagement.

معنی(example):

او به طور بهبودگرانه درباره تغییرات در مدرسه صحبت کرد.

مثال:

He spoke melioratively about the changes in the school.

معنی فارسی کلمه melioratively

: معنی melioratively به فارسی

به طور بهبودگرانه، به گونه‌ای که باعث بهبود یا اصلاح شود.