معنی فارسی meliorator

B2

کسی که بهبود می‌بخشد، شخصی که اقداماتی برای بهبود شرایط انجام می‌دهد.

One who makes improvements or enhancements.

example
معنی(example):

به عنوان یک بهبوددهنده، او بی‌وقفه برای بهبود جامعه‌اش کار کرد.

مثال:

As a meliorator, she worked tirelessly to improve her community.

معنی(example):

نقش یک بهبوددهنده شامل تسهیل تغییرات مثبت است.

مثال:

The role of a meliorator involves facilitating positive change.

معنی فارسی کلمه meliorator

: معنی meliorator به فارسی

کسی که بهبود می‌بخشد، شخصی که اقداماتی برای بهبود شرایط انجام می‌دهد.