معنی فارسی memorially
B1به طور یادبود، به شیوهای که نشان دهنده یادآوری یا احترام به یک واقعه یا فرد باشد.
In a manner that serves as a memorial or tribute.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مراسم از لحاظ یادبود برای جامعه اهمیت داشت.
مثال:
The event was memorially significant for the community.
معنی(example):
او در مورد همکاریهای هنرمند فقید به طور یادبودی صحبت کرد.
مثال:
She spoke memorially about the contributions of the late artist.
معنی فارسی کلمه memorially
:
به طور یادبود، به شیوهای که نشان دهنده یادآوری یا احترام به یک واقعه یا فرد باشد.